Duration 17:52

سه آهنگ تصویری شده از ولی چاه آبی هنرمند خوب موسیقی محلی افغانستان Bahrain

3 744 watched
0
62
Published 29 Jul 2022

سه اجرای تصویری شده از ولی چاه آبی هنرمند خوب موسیقی محلی افغانستان شب به یادت خفته ام دیدم که خوابم برده است مست و بیخود گشته ام موج شرابم برده است بسکه اندر جستجویت خویش را کردم خراب خواب بودم خواب دیدم با تو خوابم برده است آنکه را من روز و شب در بر بپروردم به ناز طاقت و صبر و شکیبایی و تابم برده است رابعه بی باکی و رندی نمی آید به کار عفت و پاکیزه دامانی حجابم برده است  با جدایی هات کرده بودی داغم چرا اومدی دوباره سراغم وای نگو نگو نگو دیگه از گذشته دیگه نمی خوام یادم بیاد چی به من گذشته وای برو برو برو که ز تو گذشتم حالا دیگه باورم شده اینه سرگذشتم من که همه چی رفته بود ز یادم من که دلمو زیر پا نهادم وای نگو نگو نگو دیگه از گذشته دیگه نمی خوام یادم بیاد چی به من گذشته وای برو برو برو که ز تو گذشتم حالا دیگه باورم شده اینه سرگذشتم یه قبله بودی واسه سجودم خدا می دونه بی تو نبودم به هر گوشه که بودی که بودم با جدایی هات کرده بودی داغم چرا اومدی دوباره سراغم وای نگو نگو نگو دیگه از گذشته دیگه نمی خوام یادم بیاد چی به من گذشته وای برو برو برو که ز تو گذشتم حالا دیگه باورم شده اینه سرگذشتم یه قبله بودی واسه سجودم خدا می دونه بی تو نبودم به هر گوشه که بودی که بودم با جدایی هات کرده بودی داغم چرا اومدی دوباره سراغم وای نگو نگو نگو دیگه از گذشته دیگه نمی خوام یادم بیاد چی به من گذشته وای برو برو برو که ز تو گذشتم حالا دیگه باورم شده اینه سرگذشتم وای نگو نگو نگو دیگه از گذشته دیگه نمی خوام یادم بیاد چی به من گذشته وای برو برو برو که ز تو گذشتم حالا دیگه باورم شده اینه سرگذشتم جامه نارنجی گلم رخساره نارنجی اگر از حالی من باشی خبر دار دل سنگ ات بسوزه بر منی زار تمام شهر عالم را بگردی نیابی مثل من یار وفادار جامه نارنجی گلم ،رخساره نارنجی فرار مرغاب شدم ز دست نارنجی گل سرخ و سفیدم کی می آیی بنفشه برگ بیدم کی می آیی تو گفتی گل درآید من می آیم گل عالم تمام شد کی می آیی جامه نارنجی گلم ،رخساره نارنجی فرار مرغاب شدم ز دست نارنجی بویی ز سر زلف نگارین به من آرید یک تار ازان طره مشکین به من آرید مخمورم و جانم به سوی می نگران است آن باده که در داد نخستین به من آرید خواهید که از خاک برآیم پس صد سال از میکده بوی می رنگین به من آرید هر گه که غمی گشت پدید از دل، گفتم غم را نخورد جز دل غمگین به من آرید جان می سپرد از غم هجران تو خسرو روزی خبر عاشق مسکین به من آرید  

Category

Show more

Comments - 1